آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

پایگاه فرهنگی در نبرد سایبری

آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

پایگاه فرهنگی در نبرد سایبری

آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.
امام خامنه ای

آخرین نظرات
پیوندها

تدلیس سماع به عنوان مسیر سلوک!

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ب.ظ

به دنباله‌ی مباحث مربوط به بحث سماع در تصوف که خود ایشان آن را بدعتی برشمردند که با سنت نبوی تعارضی ندارد![۱] با نگاهی نقّادانه به مواردی اشاره می‌کنیم که کاشانی در مصباح الهدایه آنها را به عنوان فوائد سماع مطرح کرده‌است.



او می‌نگارد: (از جمله‌‌ی آن فواید، یکی آن است که اصحاب ریاضات و ارباب مجاهدات را از کثرت معاملات، گاه گاه اتّفاق افتد که کلالتی و ملالتی در قلوب و نفوس حادث شود و قبضی و یأسی که موجب فتور اعمال باشد، طاری گردد؛ پس مشایخ متأخّر، از بهر رفع این عارضه و دفع این حادثه، ترکیب روحانی از سماع اصوات طیبّه و الحان متناسبه و اشعار مهیّجه مشوقّه بر حکمی که مشروع بود، نموده‌اند و ایشان را بر تناول آن به وقت حاجت تحریض فرموده تا بدان واسطه، کلالت و ملالت از ایشان مرتفع شود و دگرباره از سر شدّت شوق و حدّت شعف، روی به معاملات آرند).[۲]

کاشانی اولین فایده‌ی این بدعت صوفیانه در آموزه‌های دین را رفع خستگی از کاسبان، تاجران و بازاریان می‌داند تا پس از کسب و کار، گوش به آوای مغنیان و آوازه‌خوانان زن و مرد سپرده و زنگار ملالت از روح و جان بزدایند! چگونه بزرگان تصوف به خود این اجازه را داده‌اند که لهو و لعب را به بهانه‌ی حقیری در آداب مسلمانی داخل کنند؟ آیا اسلام عزیز که برای پست‌ترین کارهای خلوت انسان نیز برنامه دارد، برای رفع خستگی کار و تفریحات و شادی‌ها بی‌زبان بوده‌است؟!

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در رابطه با کسب و کار و تجارت می‌فرمایند: العَمَل العَمل، ثُمَّ النَّهایة النَّهایة، والاستِقامة الاستِقامَة، ثُمَّ الصَّبر الصَّبر، والوَرَع، إِنَّ لَکُم نَهایَة فَانتهوا اِلی نَهایَتِکُم[۳] کار کنید و آن را به پایانش رسانید و در آن پایداری کنید؛‌ آن گاه شکیبایی ورزید و پارسا باشید. همانا شما را پایانی است؛ پس، خود را به آن پایان (بهشت) رسانید. حضرت با تاکید بر تلاش و کوشش برای کسب و کار، به ورع و پارسایی پس از آن امر کرده و دعوت می‌کنند تا نتیجه‌ی زحمات خداپسندانه‌ی انسان تباه نگردد. آیا رقصیدن به بهانه‌ی رفع کلالت و ملالت و آوازشنیدن، قابل جمع با ورع و پرهیزگاری است؟

کاشانی فایده‌ی دیگری برای این بدعت بیان می‌کند که عجیب‌تر از اولیست! وی می‌نویسد: آنکه، اولّ سلوک را که حال ایشان، هنوز از سیر به طیر و سلوک به جذبه و محبّی به محبوبی
نینجامده باشد، در اثنای سماع ممکن بود که سمع روح مفتوح گردد و لذّت خطاب ازل و عهد اولّ یاد آید و طایر روح به یک نهضه و نفضه، غبار هستی و نداوت حدوث از خود بیفشاند و از غواشی قلب و نفوس و جملۀ اکوان مجردّ گردد و آن گه در فضای قرب ذات در طیران آید و سیر سالک به طیر مبدّل شود و سلوکش به جذبه و محبّی به محبوبی و یک لحظه، چندان راه قطع کند که سالها به سیر و سلوک در غیر سماع نتواند کرد![۴]

وی انجام این بدعت را فرصتی مغتنم برای مبتدیان مسیر سیر و سلوک معرفی می‌کند که در پی مستی و بی‌خودی حاصل از آن راه پر پیچ و خم و صعب العبور عرفان را یکشبه و در مراسم رقص و آواز طی کنند! زهی خیال باطل! چگونه می‌شود با چیزی که مغضوب مولا و خالق است، به وصال او رسید؟

منابع:

۱- مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه ص ۱۷۹ با تصحیح و مقدمه و تعلیقات همایی، موسسه نشر هما
۲- همان ص ۱۸۱
۳- نهج‌‏البلاغه، خطبه‌ی ۱۷۶
۴- مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه نسخه‌ی pdf ص ۸۴

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۱/۲۷
  • ۸۳۸ نمایش
  • علی سلیمانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی