آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

پایگاه فرهنگی در نبرد سایبری

آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

پایگاه فرهنگی در نبرد سایبری

آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.
امام خامنه ای

آخرین نظرات
پیوندها

حجاب

چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۰۶ ب.ظ

جایگاه حجاب از دیگاه روانشناسی

هر انسانی، با هر نظام فکری، افعال اختیاری‏اش را به منظور رسیدن به اهدافی که آن‏ها را پسندیده و خوب تشخیص داده، انجام می‏دهد؛ به عبارت دیگر، تمام افعال ارادی آدمی، تابع حسن و قبحی است که تشخیص می‏دهد. «حجاب و بی‏حجابی» نیز از این چارچوب برون نیست. عده‏ای حجاب را نیک می‏دانند و بدان پایبندند و در مقابل، بی‏حجابی را زشت می‏شمارند و از آن بیزاری می‏جویند؛ چنان که گروهی بی‏حجابی را پسندیده، به آن اهتمام می‏ورزند و حجاب را عملی زشت دانسته، دامن خود را از آن پاک می‏سازند. این نوشتار، فارغ از دلیل‏های عقلی و نقلی و مقتضیات فطری در پی بررسی آثار این دو پدیده است و خوبی و بدی و زشتی و زیبایی هر یک را می‏نمایاند تا هر کس با تدبیر در آثار آن دو، راه صواب پیش گیرد.

دامنه تأثیر رفتارها

بی‏تردید زندگی اجتماعی - خواه بر استدلال عقلی و خواه برخواسته فطری و خواه بر بنیان قراردادهای اجتماعی و... بنا شده باشد - از تأثیر و تأثّر متقابل افراد و عملکرد آن‏ها تهی نیست. خوبی‏ها و زیبایی‏ها برای فرد و خانواده و جامعه مفیدند و زشتی‏ها و بدی‏ها نیز به همه زیان می‏رسانند. و تأثیر خود را بر تمام اعضا و ارکان جامعه به جا خواهند گذاشت.

همنوایی آهنگ تکوین و تشریع‏

مدبّر آفرینش که خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبیر و تکوین، جاذبه‏های عقلی، اجتماعی، فطری و زیستی - جنسی را در آدمیان و حتّی حیوانات و گیاهان به ودیعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب درونی همیشگی شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستی برای بقای دیگر موجودات تنها همین جذب و انجذاب را کافی دانسته، ولی برای بقای نسل بشر مسؤولیت سپاری را نیز از نظر دور نداشته است؛ زیرا بشر چون جانوران و گیاهان نیست که نسل وی تنها با جاذبه‏های زیستی - جنسی و عشق ورزی آزاد پایدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذیه، نگهداری و پرورش درست نیازمند است و بدون مراقبت‏های بهداشتی، زیستی و... فرصت حیات نمی‏یابد. بر این اساس، معمار هستی که نهاد آدمی را آن گونه سرشت، برگنبد تشریع این گونه نوشت که ازدواج محبوب‏ترین بنیادها برای بنا نهادن کانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است‏1، تاهم جذب و انجذاب به محیط خانواده محدود گردد و هم نسلی سالم و متعادل پرورش یابد. چون جذب و انجذاب لجام گسیخته هرگز به بقای نسل تن نمی‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزی خود می‏بیند؛ همان‏گونه که نسل ناسالم، پدر و مادری نمی‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد2. به این منظور، انتظار می‏رود معمار نظام تکوین و تشریع در راه نیل به خواست خود، به تدبیر و تشریع لازم دست یازد و اسباب رسیدن به آن هدف را تشریع فرماید. «حجاب» در شمار این اسباب جای دارد. اینک در این نوشتار، با پرداختن به برخی آثار تربیتی و روان شناختی این دو پدیده، سودمندی و ضرر آفرینی هر یک را هویدا می‏سازیم تا هر کس خود آگاهانه تصمیم گیرد.

حجاب و رشد شخصیت‏

شخصیت؛ مجموعه افکار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یک انسان است که به تمایز وی از دیگران می‏انجامد3؛ به عبارت دیگر، مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی، روانی و رفتاری که هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد، شخصیت نام دارد4. بر این اساس، هر کس شخصیتی دارد که خود را با آن معرفی می‏کند. و دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند. در، «روان‏شناسی کمال» انسان رشد یافته که انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفی می‏گردد، این گونه توصیف شده است: انسانی که نیازهای سطوح پایین (نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانایی‏ها و قابلیت‏های خود است و به دنبال به فعلیّت رساندن خویشتن و تحقق خویش است‏5. اریک فروم انسان رشد یافته را انسان بارور (Productive person) معرفی می‏کند و در تعریف او می‏گوید: وی انسانی است که نیازهای روانی‏اش را از راه‏های بارور و زایا و خلاق ارضا می‏کند6. به عقیده اریک فروم مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان برآوردن معقول نیازهای روانی است که حیوانات پست این نوع نیازها را ندارند. انسان سالم نیازهای روانی - نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، جنسی و...- خود را از راه‏های خلاّق ارضا می‏کند و اشخاص ناسالم از راه‏های نامعقول‏7. اکنون باید دید فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیش‏تر فراهم می‏گردد یا با عدم رعایت آن؟ انسانی که پیوسته نگران زیبایی خود است و بیش‏تر در جهت معرفی پیکر خود می‏کوشد، بهتر می‏تواند قابلیت‏های خود را بشناسد و به فعلیت برساند یا آن که سر در باغ اندیشه دارد؟ آیا توجّه به نیازهای جسمانی و سطحی به انسان امکان رشد می‏دهد یا توجّه به نیازهای عالی و مخصوص انسان‏ها؟ آیا غرق شدن در خود نمایی و جلب توجّه دیگران مسیر منتهی به یافتن خویشتن است؟ انسانی که زندگی‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نیست، در حس هویّت یابی خود (of Identity A Sense) دچار شکست شده است‏8 تا چه رسد به آن که هویّتش را به کمال رساند. زیرا سلیقه و خواست دیگران در زندگی‏اش تأثیر می‏گذارد و چنان زندگی می‏کند که دیگران می‏پسندند، نه آنگونه که خود می‏پسندد.

بی‏ حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر که عقده حقارت (inferority complex) انسان را می‏نمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می‏سازد؛ در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل یابد. کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر می‏برد، در حقیقت می‏خواهد با تکیه بر جذابیت‏های ظاهری خویش و نه اصالت‏ها و ارزش‏های متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام می‏دارد، آنچه برایش اصل است و اهمیّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآیی‏اش. چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازه‏داری شبیه است که پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر می‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگ‏تر را نمی‏یابد9.

حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندی)

از نظر روان‏شناسی، قطعی‏ترین عامل رشد انسان «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است‏10؛ به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتیِ انسان، سطح حرمت خود (esteem - Self) او است. درجه ارزیابی فرد از خود، حرمت خود خوانده می‏شود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار می‏آید. این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیر کلامی بروز می‏کند و گستره‏ای است که فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و یا ناموفق و بی‏ارزش می‏داند11.

چنان که گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش یافتگی هیجانی، اجتماعی و عاطفی تأثیر بسیار دارد و از عوامل تعیین کننده اساسی در شکل‏دهی الگوهای رفتاری و عاطفی است؛ به گونه‏ای که تردید افراد در ارزشمندی‏شان به ناتوانی در رسیدن به زندگی عاطفی موزون می‏انجامد. این افراد همواره از آشکار شدن ناتوانی‏هاشان هراسناکند و صحنه را ترک می‏کنند. از طرفی خلاقیت با «سطح حرمت خود» رابطه کاملاً مستقیم دارد12.

به راستی آیا برهنه شدن و کشاندن رفتارهای جنسی به کوچه و خیابان به آدمی ارزش می‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهره‏مند می‏سازد؟ البتّه شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد، ولی کم‏تر کسی است که بر خورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی کند و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند. افزون بر این، تأمین هر خواسته‏ای همیشه با احساس رضایت همراه نیست. در جامعه‏ای که برهنگی تمام شریان‏های آن را پر کرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشته‏ها و نداشته‏های خویشند، انسان‏ها در تشویش مستمر و دلهره همیشگی فرو می‏روند؛ زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ می‏نماید که ظرفیت رقابت ندارد و بدین سبب، آدمی به تنوع طلبی حریصانه کشیده می‏شود. بی‏تردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آکنده است، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتکار باقی نمی‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن، هرگز اندیشه علمی را بر نمی‏تابد و نمی‏تواند یافته‏ای تازه عرضه کند. او در پی آن است که در وضعیت موجود پسندیده شود نه آن که وضعیت را تغییر دهد و با ابتکار و خلاقیت، طرحی نو در اندازد. از سوی دیگر، از آن‏جا که احساس بی‏ارزش بودن تمام وجود این افراد را پر کرده است، در پی جبران این کمبود بر می‏آیند و چون آسان‏ترین راه رسیدن به این احساس، مقبول دیگران واقع شدن است، از طریق سکس و عرضه پیکر خود در این مسیر گام بر می‏دارند تا به شکلی، احساس ارزشمندیِ از کف رفته خود رإ؛ ّّ جبران کنند. در حالی که شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنین نیازی را احساس نمی‏کند. در نگاه او بهترین راه جبرانِ احساسِ ارزشمندی آن است که خود را از دسترس بیگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعیت خود را پایین نیاورد13. گویا از همین رو است که ویل دورانت می‏گوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است.

بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از کف داده‏اند و هم در جبران آن به بیراهه رفته‏اند. راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی کسب صفات ارزشمند و پایدار است.

انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا می‏بخشد تا آن‏جا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی می‏آورد. بی‏تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن پیکر خویش بیش‏تر گرایش نشان می‏دهند14 و پی خواهند برد که راه احساس ارزشمندی در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست. راسل می‏گوید: از لحاظ هنری، مایه تأسف است که بتوان به آسانی به زنان دست یافت. ویل دورانت نیز می‏گوید: آنچه می‏جوییم و نیابیم عزیز و گرانبها می‏گردد15.

ویلیام جیمز به صراحت توصیه می‏کند: زنان عزّت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.

پس حجاب احساس ارزشمندی است؛ که موقعیتی بلند مرتبه برای زنان پدید می‏آورد و مردان را در محدودیت فرو می‏برد. اگر چه در بیان به زنان گفته می‏شود که پوشیده بیرون آیید؛ ولی واقعیت آن است که به مرد گفته می‏شود، بهره برداری جنسی در همه جا ممنوع. چون راه چشم را که نافذترین کانال حسیِ مردان است، نمی‏توان سد کرد.

حجاب و استحکام خانواده‏

خانواده با اهمیّت‏ترین نهاد اجتماعی است. خانواده کانون عشق و امید و تحقق آرزوهای آدمی و مرکز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونه‏ای که هیچ جامعه‏ای نمی‏تواند بدون خانواده پایدار بماند. در معارف الاهی خانواده مهم‏ترین جایگاه پرورش انسان است. قرآن کریم همسران را «لباس» یکدیگر می‏داند و بدین ترتیب نقش هر یک را معیّن می‏کند. زن و شوهر نزدیک‏ترین افراد به یکدیگرند و چون لباس، یکدیگر را از آفات و آسیب‏های عفت سوز و ایمان برانداز حفظ می‏کنند16. افزون بر این، آن‏ها مانند لباس، مایه وقار و آراستگی یکدیگرند. بی‏تردید این نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شکل می‏گیرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگی رها باشند، نمی‏توانند برای یکدیگر چون لباس به شمار آیند و عفت و وقار و شخصیت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان یافتن چنین بنیادی است و بی‏حجابی با آن تعارض آشکار دارد؛ زیرا بی‏بند و باری در پوشش، بی‏بند و باری در تحریک و احساس نیاز را در پی دارد و تأمین نیازهای شعله‏ور بنیاد خانواده را نشانه می‏رود17.

غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا برای پایداری‏اش کافی نیست. بعد از ازدواج به تدریج با گذر زمان اهداف جدید شکل می‏گیرد؛ خواسته‏های زیستی و جنسی اندک اندک جای خود را به نیازهای روانی و امنیتی و عاطفی و شناختی می‏دهد و دیگر سرمایه عشق ورزی به تنهایی برای تأمین اهداف خانواده و خواسته‏ها کافی نیست. نخستین شرط دستیابی بدین اهداف و تأمین خواست‏های جدید، آن است که زن و شوهر از هویّت و خواست‏های فردی دست شویند و به سوی پی ریزی هویتی جمعی گام بردارند. چنانچه هر کس فقط خواهش خویش را پی گیرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمایی و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبولیت خویش فرو رود و نقش مادری را به فراموشی سپارد؛ و از آن سوی مرد در اندیشه رسیدن به تمکین‏های نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدری را فراموش کند، بنیان خانواده بر باد می‏رود. بی‏تردید کانون خانواده با اموری چون توجّه به لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفی کردن خود، پیوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدین امور و فراموش کردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایه‏های خانواده را متزلزل می‏سازد.

حجاب و مسؤولیت پذیری‏

هر کس در برابر خود و دیگران مسؤول است. انجام موفقیت‏آمیز مسؤولیت به استعداد و برخورداری از توانمندی‏های متناسب و ظرفیت‏های روان شناختی و جسمی نیاز دارد. توفیق در پاره‏ای از مسؤولیت‏ها و حتّی سپردن برخی از مسؤولیت‏ها به حجاب تکیه دارد و افرادی که بی‏حجابی پیشه می‏کنند، توان انجام آن را ندارند. این گروه ناگزیر باید به خویش پردازند و - چنان که امروزه مشاهده می‏کنیم - چاره‏ای ندارند جز آن که انجام آن مسؤولیت‏ها را به دیگران و حتّی مردان بسپارند18. زنانی که در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانی یا شانه خالی کردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضعیت بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند. بر این اساس، بازدهی فعالیت‏های خانوادگی و اجتماعی را کاهش می‏دهند و حتّی دقّت عمل را دچار اختلال می‏کنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان می‏مانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیت‏هاشان باز می‏دارند. تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهش‏های میدانی، حاکی از افت تولید و کاهش سطح کیفیت در مراکز آلوده به افراد بی‏حجاب، بر درستی این سخن گواهی می‏دهد.

اسلام که عاطل و باطل ماندن نیروهای عظیم انسانی و غیر انسانی را نمی‏پسندد، برای رسیدن به موفقیت در انجام تعهدات و مسؤولیت‏های فردی و اجتماعی، استعداد و شرایطی را لازم می‏داند که رعایت پوشش خاص یکی از آن‏ها به شمار می‏آید. فرد بی‏حجاب با رعایت نکردن این شرط در واقع از قبول مسؤولیت خودداری ورزیده، در پی خواسته‏های خود می‏رود و حتّی دیگران را از انجام تعهدهای پذیرفته شده باز می‏دارد. بنابراین، حجاب هرگز به معنای محدود کردن حوزه مسؤولیت زن نیست. حجاب شرط موفقیت در انجام دادن مسؤولیت‏ها و سپردن برخی مسؤولیت‏ها است. انسان، با انتخاب بی‏حجابی از قبول مسؤولیت‏های حساس و سنگین شانه خالی می‏کند؛ آزاد از هر تعهدی سر بار دیگران می‏شود و مسؤولیت‏ها را به دیگران وا می‏گذارد.

پی نوشت ها :

1.المیزان، محمدحسین طباطبائی، ج 3.

2.فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل.

3.مجموعه مقالات کنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادی.

4.روان‏شناسی شخصیت، یوسف کریمی،

5.روان‏شناسی کمال، دوان شولتس، گیتی خوشدل.

6.مکتب‏ها و نظریه‏های روان‏شناسی، سعید شاملو.

7.روان‏شناسی کمال.

8.فلسفه حجاب، علی محمدی.

9.روان‏شناسی حرمت خود، ناتانیل براندل، هاشمی جمال.

11.بررسی حرمت خود در نوجوانان...، سید حسن سلیمی، مجله روان‏شناسی، شماره 2.

12.مسأله حجاب، مرتضی مطهری، صدرا.

13.نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا.

14.مسأله حجاب، مرتضی مطهری، صدرا.

15.نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا.

16.المیزان، محمدحسین طباطبائی، ج 3.

17.فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل.

18.مجموعه مقالات کنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادی.

نکاتی درباره ی حجاب


فلسفة حجاب در قرآن

در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست منتها باید اندیشه‌ها قرآن گونه باشد، یعنی همان گونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنی عظمت زن در این است که:

«ان لا یرین الرجال و لایراهن الرجال»

نبیند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.

قران کریم وقتی دربارة حجاب سخن می‌گوید می‌فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن تا نامحران او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیرمسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می‌داند و علت آن این است که زنان غیرمسلمان از این بابت بی‌بهره‌اند.

حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است معاذالله حجاب را یک بند بداند، و حال این که قرآن کریم وقتی مساله لزوم حجاب را بازگو می‌کند، علت و فلسفة ضرورت حجاب را چنین بیان می‌فرماید:

(ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین)

یعنی برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.

حجاب حق الهی

شبهه‌ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال می‌کنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستکی به شوهر برای او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانة ضعف و محدودیت زن است.

راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حق الهی است، لذا می‌بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می‌کنند، امادر اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژة برادر و فرزندانش می‌باشد، همة اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌الله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایة عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد، اگر جامعه‌ای این درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا می‌شوند که در غرب ظهور کرده است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم، از این که قرآن کریم می‌گوید هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‌شود عصمت زن، حق‌الله است و به هیچ کسی ارتباط ندارد. قهراً همة اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصاً خود زن امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حق‌الله از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن، آنگاه جامعه به صورتی در می‌آید که شما در ایران می‌بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسالة جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و کاری که برخلاف عاطفه و رقت و رافت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بی‌رحمانة بی‌گناهان و غیرنظامی‌ها را مشروع نمودند.

جامعه‌ای که قرآن در او حاکم است، جامعة عاطفه است و سرش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رافت و رقت می‌دهد، و رافت و رقت در همة مسائل کارساز است.

زن در فرهنگ غرب

سر این که جهان غرب در خصوص این امر نیز فرهنگ منحط غلطی دارد و متاسفانه برخی افراد که از فرهنگ غنی و قوی اسلام بی‌اطلاعند، گوش به تبلیغات سوء آنان می‌دهند این است که انسان‌شناسی آنها همانند جهان‌بینی آنهاست. و به عبارت دیگر انسان‌شناسی آنها فرع بر جهان‌بینی آنان است، جهان بینی آنها در حد:

(ماهی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و مایهلکنا الا الدهر)

است، و چون جهان را در نشئه طبیعت خلاصه می‌کنند، و از ماورای طبیعت سهمی ندارند، انسان را نیز در قلمرو طبیعت خلاصه می‌کنند و صرفاً تن شناسند نه انسا‌ن‌شناس.

دیدگاه آنان در انسان‌شناسی، این است که تمام حقیقت انسان را بدن و تن آدمی تشکیل می‌دهد و چون می‌بینند بدن انسان به دو شکل است، یا به صورت زن یا به صورت مرد، لذا گمان می‌کنند که زن و مرد با هم تفاوت دارند، همانطوری که بدنهایشان متفاوت است.

کسی که به انسان‌شناسی از دیدگاه جهان‌شناسی مادی می‌نگرد، هرگز در جهان سیرعمودی ندارد و نمی‌داند که مبدا و منتهای سیر زندگی انسان چیست بلکه همواره سیرافقی دارد، همانگونه که اخترشناسی، دریاشناسی، گیاه‌شناسی، جانورشناسی، زمنی‌شناسی، معدن‌شناسی و... اینها مادی است، انسان‌شناسی اینان نیز مادی است. او برای انسان مقامی برتر از آنچه که در نشئة طبیعت است، قائل نیست، و مسائلی از قبیل فرشته، ملک و وحی برای او مفهوم ندارد.

فلسفة حجاب

1- حجاب از نظر روانی

حجاب، حریمی میان زن و مردان نامحرم است و سبب فروکش کردن غریزه جنسی می‌شود. خاموشی این شعله و در مسیر طبیعی قرار گرفتن آن باعث می‌گردد بسیاری از مشکلات نظیر قتل و جنایت از جامعه رخت بربندد. و اگر چنین حریمی برداشته شود و آزادی بی‌قید و شرط به میان آید، باید شاهد زندگی حیوانی باشیم که در آن صورت، اضطرابهایی دچار افراد می‌شود، زیرا غریزة جنسی نیرومند و چون اسبی سرکش است که هر چه بیشتر اطاعت شود و افسارش رهاتر گردد، سرکشتر می‌شود و ضربه‌ای کاری‌تر بر انسان وارد می‌کند یا همچون آتشی است که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله‌ورتر می‌شود.

برهنگی زنان و آرایش و عشوه‌گری آنان، مردان مخصوصاً جوانان را در تحریکی دایم قرار می‌دهد؛ تحریکی که سبب کوفتگی اعصاب ایشان و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی می‌شود و گاه سرچشمة امراض روانی است.

2- حجاب از جهت معنوی

حجاب باعث می‌شود که زن کمتر دچار لغزش و گناه شود. و به دنبال آن زن و بطور کلی جامعه بیشتر می‌توانند مراتب معنوی و انسانی را طی نمایند براین اساس رهبر معظم انقلاب فرمود:

ما که این قدر به حجاب مقید هستیم به این دلیل است که حفظ حجاب به زن کمک می‌کند تا بتواند به آن رتبة معنوی عالی خویش برسد و دچار لغزشگاههای بسیار لغزنده‌ای که سر راهش قرار دارد نشود و درست نقطه مقابل این فرهنگ رومی حاکم بر امروز اروپاست.

3- سبب استحکام خانواده

حجاب لذتها و بهره‌های جنسی را به محیط خانواده مخصوص و محدود می‌گرداند و به دنبال آن ازدواجهای مشروع به وجود می‌آید. این گونه ازدواجها پیوند زن و شوهر را محکم می‌سازد و در نتیجه، کانون خانواده گرمتر می‌شود، در حالی که بدحجابی و بی‌حجابی و آزادی بدون قید و شرط، باعث فروپاشی کانون خانواده می‌شود. زیرا در چنین نظامی، اساس خانواده را بردشمنی و نفرت پایه‌گذاری می‌کند و معمولا این نوع زندگیها و روابط زناشویی دوام نخواهد داشت. زیرا زندگی برپایة غریزه جنسی بنا می‌گردد و چون غریزه جنسی بعد از مدتی فرومش می‌کند، مسائل دیگر از قبیل نداشتن توافق اخلاقی و مشکلات خانوادگی و... بروز می‌کند و در نتیجه، به طلاق و آوارگی فرزندان منجر خواهد شد.

درواقع بی‌حجابی و بی‌عفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج و اشنه خالی کردن از زیر بار مسئولیت زندگی می‌شود. زیرا راه برای رسیدن به هوسهای آنان باز و آماده است.

بهتر است به برخی گزارشها دراین باره اشاره کنیم:

هشت هزار دختر در هندوستان به سبب عدم توانایی در ازدواج خودکشی کردند. در هندوستان دختران به خواستگاری پسران می‌روند و جهیزیه برعهده آنان است و قدری هم پول نقد می‌برند و اینها در هندوستان واجب است.

برطبق آماری تکان دهنده هر بیست دقیقه یک بار، یک زن در سوئد کتک می‌خورد و مجروح می‌شود، و در هر سه ساعت یکبار، به یک زن تجاوز می‌شود.

شبکه تلویزیونی «سی‌ان‌ان» در گزارشی از وضعیت کنونی خانواده‌ها در امریکا گفت: طی سال گذشته، 16270مرد آمریکایی خانواده‌هایشان را بی‌اطلاع گذاشتند و رفتند. استمداد زنان از پلیس فدرال امریکا، تنها منجر به بازگرداندن هفت هزار نفر از شوهران گریزپا به خانواده‌هایشان گشته است. دلایل این عده برای گریز از خانه، بداخلاقی، سلطه‌جویی، خرج‌تراشی، سبکسری همسر، پشیمانی ازدواج، شیطنت فرزندان، مزاحمت مادرزن، میل به تجرد و عشق به زن دیگر عنوان شده است.

بین سالهای 1968-1992 در امریکا هشت هزار نفر از همسرانشان جدا شدند که فرانسه، آیمان، سوئد، ایتالیا و انگلستان نیز با فاصله کمی به دنبال امریکا هستند.

به گزارش «سی‌ان‌.ان» برآورد موسسات بین‌المللی و پیگیری امور خانوادگی‌ نشان می‌دهد که از هز سیزده ازدواج در امریکا، یکی به مرحله طلاق کشیده می‌شودو همین امر باعث می‌شود که کودکان را ناپدریها و نامادریها آزار دهند حتی به دست آنها کشته شوند.

آمارهای قطعی و مستند نشان می‌دهد که با افزایش برهنگی و بی‌حجابی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هرآنچه دیده بیند دل کند یاد» و هوسهای سرکش هر روز دل را به دنبال دلبری تازه می‌کشاند و

اما در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت می‌شود و همسر احساسات و عشق و عواطفشان در بند یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگی- که زنان به صورت کالای مشترکی درآمده‌اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی ندارد و خانواده‌ها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می‌شوند و کودکان بی‌سرپرست می‌مانند.

4- مانع فرزندان نامشروع

31درصد کودکانی که در سه ماهه اخیر سال گذشته میلادی در انگلیس متولد شده‌اند، پدر مشخصی نداشته‌اند. زندگی اکثر افرادی که قبل از ازدواج با یکدیگر روابط نامشروع داشته‌اند در کشورهای غربی معمولاً به طلاق منجر می‌شود و در همین حال، تعداد کودکانی که در خارج از زندگی زناشویی در غرب به دنیا آمده‌اند نیز روز به روز در حال افزایش است.

شبکه تلویزیونی «سی‌.ان.ان» اضافه کرد 50درصد کودکان در امریکا را اطفال نامشروع تشکیل می‌دهند و شمار خانواده‌هایی نیز که قربانی طلاق شده‌اند روز به روز افزایش می‌یابد.

5- سلامت اقتصاد

اگر زن در محیط کار پوشیده و باحجاب باشد نظرها را کمتر به طرف خود جلب می‌کند و چنین چشم‌پوشی که دراثر حجاب کامل به وجود می‌آید حواس و فکر مردان نامحرم را در هنگام فعالیت‌، بیشتر متوجه وظیفه‌شان می‌نماید و در نتیجه، پاکدامنی و حجاب زنان در سازمانهای دولتی و شخصی باعث دقت و سرعت در کار می‌گردد و این سرعت، موجب تولید بیشتر و حل مشکلات جامعه و دقت نیز سبب بالارفتن کیفیت می‌شودو این دو اصل به رشد کمی و کیفی کمک شایانی می‌کند.

از آن سو چون زن بدحجاب با صدها حرکت زنندة شهوت‌انگیز بر سرکار می‌آید، چشمها بیشتر متوجه او می‌شوند و کسانی که ایمانشان به مبدا و معاد ضعیف است به آلودگی در می‌افتند واز سرعت و دقت کار کاسته می‌شود و در نتیجه، تولید اندک می‌گردد و کیفیت نیز پایین می‌آید.

6- حجاب از نظر سیاسی

ستمگران و غارتگران جهان هر گاه از راه تهدید، ارعاب، ترور و... نتوانستند ملتی را به بند بکشند، به گسترش فحشا و منکرات می‌پردازند و برای دستیابی به اهداف پلیدشان، با نام آزادی و دفاع از حقوق زن و تمدن عریانی را در جامعه ترویج می‌کنند تا ملتها را از درون و فرهنگی بی‌هویت نمایند.

پیام حضرت آیه الله العظمی گلپایگانی (ره)

حجاب بانوان در اسلام، یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران چشم طمع به کشورهای اسلامی وغصب معادن و منابع آنها دوختند مورد حمله آنها قرار گرفت، زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقای استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه مسلمان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن 0را مانع نفوذ سیاسی و اقتصادی خود شناختند.

فرانتس فانون- تحلیل گر انقلاب الجزایر- می‌گوید: جامعه‌شناسان استعمار توصیه می‌کنند که زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.

7- ارزش واقعی زن

در واقع عفت و حیا و حجاب زن تدبیری است که او با نوعی الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیتش در برابر مرد به کار می‌برد، زیرا زن با هوش فطری و حس مخصوس خود درک کرده که از نظر جسمی با مرد برابر نیست و اگر بخواهد با وی دست و پنجه نرم کند از زور بازوی مرد بر نمی‌آید. از طرفی، زن ضعف مرد را در همان نیازی یافته که خداوند حکیم در وجود مردان نهاده است. زن خوب می‌داند که خداوند او را مظهر معشوقیت قرار داده است. برهمین اساس ، زن با عفت و حجاب بهتر می‌تواند مرد را مجذوب خود کند و با متانت و وقار براحترام خویش بیفزاید.

اما هنگامی که جامعه، زن را با اندام عریان جستجو کند، طبیعی است که روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزونتری را از او دارد. وقتی زن از طریق جاذبه جنسی، وسیله تبلیغ کالا، تزیین اطاق انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاخان و مانند اینها قرار گیرد؛ در چنین جامعه‌ای، شخصیت زن تا سرحد عروسک یا یک کالای بی‌ارزش دیگر سقوط می‌کند و ارزشهای والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده می‌شود و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خودنمایی‌اش می‌گردد. و به این ترتیب، وسیله‌ای برای اشباع هوسهای سرکش مشتی آلوده و نابکار می‌شود.

در چنین جامعه‌ای زن چگونه می‌تواند با ویژگیهای اخلاقی، علم و آگاهی و دانایی‌اش جلوه کند و به مقام والایی برسد؟!

8- سدی در برابر فرهنگ مصرفی و مدپرستی

یکی از ترفندهای استعمار برای گرم کردن بازار تجارتش، تولید و عرضه اجناس به شکلهای مختلف در بازار می‌باشد. تا به این طریق مشتری بیشتر جلب، و منافع زیادی را حاصل نماید. بسیاری از مردم مخصوصاً بعضی از بانوان به محض دیدن جنس جدید در بازار تمایل به خریدن آن پیدا می‌کنند، گرچه نمونه قدیمی از همین کالا را داشته باشند. با این که متنوع بودن اشیاء موضوعی است که هرانسانی دوست دارد، و این از فطرت و سرشت او سرچشمه می‌گیرد. همان طوری که خداوندسبحان جهان طبیعت و تمام مخلوقات عالم را برهمین اساس خلق نموده است. لکن مستکبرین و افراد سودجو از این خصلت بشر سوء استفاده کرد، و با گسترش فرهنگ مصرفی و مدسازی در بین مردم دنیا مخصوصاً بعضی از بانوان می‌خواهند این سد و سنکر نرم و نخی ولی مستحکم را بشکنند، تا چرخ کارخانجات مدسازی، ریسندگی و بافندگی و لباسهای رنگین زنان، ساخت لوازم زینت‌آلات، لوازم آرایش و تولیدات انواع رنگها و... را به چرخش درآورند. تا بتوانند نیازهای ملیونها زن که خود استکبار باعث آن شده تامین نمایند.

سفارش رهبر عزیز

رهبر معظم انقلاب فرمود: من به خانمهای جوان و خانمهای خانه‌دار مسلمان سفارش می‌کنم به دنبال این تبلیغ مصرفگرایی که غرب مثل خوره به جان جوامع دنیا و جوامع کشورهای درحال توسعه و کشورهای روبه رشد از جمله کشور ما انداخته است نروند مصرف در حد لازم خوب است نه در حد اسراف.

خرده‌گیریهای مخالفان

مخالفان حجاب برای توجیه مخالفت خود با حجاب به طرح اشکالهایی پرداخته‌اند که در ذیل به آنها اشاره می‌شود.

آیا حجاب سبب منزوی شدن زن است؟

مهمترین مسئله‌ای که همة مخالفان آن را ایرادی اساسی بر مساله حجاب ذکر می‌کنند این است که زنان، نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند و اگر آنان حجاب داشته باشند، منزوی می‌شوند و طبعاً از نظر فکری و فرهنگی عقب می‌مانند، مخصوصاً در دوران شکوفایی اقتصاد که احتیاج زیادی به نیروی فعال انسانی است از نیروی زنان در حرکت اقتصادی، هیچ گونه بهره‌گیری نخواهد شد و جای آنها در مراکز فرهنگی و اجتماعی نیز خالی می‌ماند. به این ترتیب، آنان فقط موجوداتی مصرف کننده و سربار اجتماع می‌شوند!

جواب:

کسانی که به این منطق تمسک می‌جویند، از چند امر به کلی غافل هستند یا خود را به غفلت می‌زنند، زیرا اولاً: هیچ مسلمانی نمی‌گوید حجاب اسلامی زن را منزوی می‌کند و از صحنه اجتماع دور می‌سازد اگر درگذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر زنانی می‌بینیم که با داشتن حجاب اسلامی در همه جا حاضر بوده و در اداره‌ها، کارگاهها، راه‌پیماییها و تظاهرات سیاسی، رادیو و تلویزیون، بیمارستانها و مراکز بهداشتی و مخصوصاً درمراقبت‌های پزشکی برای مجروحان جنگی، مدرسه و دانشگاه و بالاخره در صحنة جنگ و پیکار با دشمن، بدون هیچ مشکلی به فعالیت پرداخته‌اند.

پیام زن ایرانی به دنیا

رهبر معظم انقلاب فرمود:

من می‌خواهم بگویم شما خانمها یک پیامی برای دنیا دارید... زنهای ایران به خصوص آن کسانی که در رشته‌های گوناگون دانش توانسته‌اند در چهارچوب اسلام و احکام اسلامی و مهمتر از همه مساله حجاب حرکت کنند. اینها بایستی به زنان و دختران دنیا و دانشجویان زن دنیا عملا تفهیم کنند که علم به معنای بی‌بندوباری نیست و لازمه تحصیل علم نه تنها بی‌قیدی نسبت به موازین اخلاقی در مورد معاشرت زن و مرد نیست، بلکه می‌توان با رعایت کامل، موازین، علم را تحصیل کرد و به مراحل بالا رسیدو

از طرفی باید از این گروه پرسید آیا ادارة خانه، تربیت فرزندان برومند و ساختن انسانهایی که در آینده قادر باشند با بازوان توانای خویش چرخهای عظیم جامعه را به حرکت درآورند، فعالیت نیست؟! آنها که این رسالت عظیم زن را کار مفید نمی‌دانند، از نقش خانواده درتربیت اجتماعی سالم، آباد و پرحرکت بی‌خبر هستند. تصور می‌کنند راه صحیح این است که زن و مرد از آغاز صبح، خانه را به قصد اداره، کارخانه و مانند آن ترک کنند و بچه‌های خود را به شیرخوارگاهها و مهدکودکها بسپارند یا دراتاق تنها بگذارند و در را به روی آنها ببندند و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفته‌ای هستند به آنها بچشانند! غافل از اینکه با عمل، شخصیت آنها را درهم می‌کویند و کودکانی بی‌روح و بدون عواطف انسانی بار می‌آورند؛ کودکانی که آینده جامعه را به خطر خواهند انداخت.

آیا حجاب باعث حریص شدن مردان خواهد شد؟

حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله می‌افکند، طبع حریص مردان را بیشتر تحریک می‌کند و به جای اینکه خاموش کنندة شهوت باشد حرص افراد را شعله‌ور می‌سازد زیرا گفته‌اند انسان به آنچه از آن باز دارندش حریص‌تر است.

بهترین پاسخ این است که در جوامع اسلامی با آنکه حجاب حکمفرماست هرگز حرص و تنوع خواهی مردان افزونتر از جوامع غربی نیست. در غرب با اینکه موانع زن و مرد برداشته شده است از حرص و تنوع‌طلبی مردان هرگز کاسته نشده است.

آیا بدحجابی نتیجه فقر است؟

مفاسد اجتماعی و بدحجابی نتیجة فقر است. اگر فقر برطرف شود این گونه اعمال و حرکات از کسی سر نمی‌زند!

می‌ پذیریم که فقر در بعضی از مردم باعث انحراف می‌شود و اسلام هم برای از بین بردن فقر تاکید نموده است، ولی ریشة اصلی مفاسد و شیوع گناهان فقر نیست، بلکه فقر فرهنگی و فقر ایمان به مبدأ و معاد منشأ این مفاسد است. اگر ثروت وزندگی راحت جلوی فساد را می‌گرفت باید همة کشورهای ثروتمند جهان و فرزندانشان از همه متدین‌تر و پاکتر باشند. در حالی که اکثر مفاسد و جنایت‌ها از همین‌ها است.

پیام زن باحجاب

وقتی زن با حجاب، با وقار و متین گام بر می‌دارد و بدون ناز و عشوه سخن می‌گوید در حقیقت با عمل خود پیام می‌دهد که من گل خوشبویی هستم که تنها به خانواده‌ام تعلق دارم. با چادرم که چون خاری است از گل وجودم محافظت می‌کنم و چشم ناپاکان را کور و آنان را در اهداف شیطانیشان ناامید می‌گردانم. با چادر و حجابم، غیرت شوهرم، پدر و برادرم را به نمایش می‌گذارم که پروانه‌وار به‌دور گلشان می‌چرخند و آن را از دید نامحرمان حفظ می‌کنند.

پوشش من دلی روشن، درونی پاک . ایمانی قوی می‌دهد. می‌گوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و دچار کمبودهای دیگر نیستم. از هر بند و اسارتی آزاد گشته‌ام و در سایة ولایت الهی درآمده‌ام و همچون مروارید در چادر صدف گونه‌ام جای گرفته‌ام.

پیام زن بی‌حجاب و بدحجاب

زن بی‌حجاب و بدحجاب با طرز پوشش و سخن، ناز و عشوه‌های خود ناخودآگاه می‌گوید: من به ظاهر مسلمانم، اما در عمل خیر، و به خدا و قیامت چندان اعتقادی ندارم و ظاهرم و گواه روشنی از باطنم است.

خداوند علیم می‌فرماید:

«قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن اهدی سبیلا»

ای پیامبر، بگو هر کس برطبق روش و باطن خود عمل کند. پس پرودگار شما آنان را که راهشان نیکوتر است، بهتر می‌شناسد.

به قول شاعر: از کوزه همان برون تراود که در اوست.

این قبیل زنان با حرکات تحریک آمیز خود اظهار می‌کنند که شوهر، پدر و برادرشان نسبت به ناموس، غیرت و مردانگی از خود نشان نمی‌دهند، زیرا اگر غیور بودند اجازه نمی‌دادند آنها این گونه پا به محیط بیرون از خانه بگذارند.

پیام این زنان آن است که من گلی خوشبو هستم که با آرایش و ناز و کرشمه همه از بویم استشمام می‌کنند و من با صرف وقت برای آرایش و زیباسازی خود می‌خواهم دلهای مردان هرزه را متوجه خود سازم. و با این کار مورد نظر آنها قرار گیرم. و شهرتی به دست آورم و کمبودهایی که در وجودم هست جبران کنم. زیرا می‌بینم بعضی از انسانها مورد احترامند و از مقام و شخصیت بالایی برخوردار هستند. اما من هم بناچار می‌خواهم با ناز و  عشوه و حرکات شهوت انگیز مورد احترام قرار گیرم. ولی افسوس در همان لحظه‌ای که مرد هرزه‌ای نگاهم می‌کند در خود احساس شخصیت و غرور کاذب می‌کنم ولی بعد دچار اضطراب و سردرگمی می‌شوم و تمام آن کمبودها و عقده‌ها در وجودم نه تنها کم نمی‌شود بلکه شدت می‌یابد. اگر نتوانستم کسی راشکار کنم یا در اثر تقوا و غیرت، جوانی نگاهم نکرد برایم ناراحت کننده است به طوریکه می‌خواهم از درون فریاد برآورم.

خانم ساچیکو موراتا که ژاپنی است می‌گوید:

«لطف زن به محجبه بودن اوست. اصولاً طبع هر انسانی طالب کشف تنوع‌هاست. وقتی زنان به شکل امروز مکشوفه باشند چیزی برای توجه مردان باقی نمی‌گذارند. هر چیز با اهمیتی چندین بار رویاروی قرار گیرد اهمیت خود را از دست می‌دهد.

گل عفاف

هیچ باغبانی را سرزنش نمی‌کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی‌دیوار، از آسی مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی‌ماند.

هیچ کس هم با نام آزادی دیوارخانه خود را برنمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر رخنة دزد، جدی است.

هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی‌گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می‌شود.

هر چیزی که قیمتی باشد، مطمئناً درصد مراقبت از آن بالاتر می‌رود.

هرچه که نفیس‌تر باشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت، لازمتر.

اگر در شیشة عطر را باز بگذاری عطرش می‌پرد.

اگر رشتة مرواریدت را در گنجینه و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می‌شود.

اگر در مقابل پنجرة خانه‌ات، توری نزنی، از نیش پشه‌ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود.

وقتی راه ورود پشه‌ها را می‌بندی، خود را «مصون» ساخته‌ای، نه «محدود» و زندانی. وقتی در خانه را می‌بندی، یا پشت پنجرة اتاقت پرده می‌آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده‌ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی.

اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نه کسی ایراد می‌گیرد، و اگر هم ایراد بگیرد اعتنا نمی‌کنی، چرا که سخنش را بی‌منطق و ناآگاهانه می‌دانی و می‌بینی.

اینکه  دل باید پاک باشد بهانه‌ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخة «لاقیدی» و گرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.

ظاهر، «آینة باطن است و.. «ازکوزه همان برون تراود که در اوست».

زن، به خاطر ارزش و کرامتی که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نگذارد و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.

زن به خاطر لطافتی که دارد، نباید در دستهای خشن کامجویان دیو سیرت، که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند، او را دور اندازند، یا زیرپایشان له کنند.

زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث‌دار پاکی مریم است، نباید بازیچة هوس و آلوده به ویروس گناه گردد. گوهر عفاف و پاکی، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست.

«دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوان هستند.

سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاههای مسموم و چشمهای ناپاک قرار دهد و به دلیری و جلوه‌گری بپردازد و خیال کند بیمار دلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمی‌اندازد و از زهر نگاهها و نیش پشه‌های شهوت در امان می‌ماند.

بعضی از «نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر می‌کند،

و بعضی از چهره‌ها حشرة مزاحمت جمع می‌کنند.

خراب کردن همة دیوارها و برداشتن همة پرده‌ها و بازگذاشتن همة پنجره‌ها، نشانة تیره‌اندیشی است، نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن!

می‌گویی نه؟ به طومار کسانی نگاه کن که پس از رسوایی و بی‌آبرویی، با دو دست پشیمانی برسرغفلت خویش می‌زنند و برجهالت خود لعنت می‌فرستند.

کسانی که از «جماعت رسوا» نگریزند «رسوای جماعت» می‌شود!

آنکه ایمان را به لقمه ‌ای نان می‌فروشد،

آنکه یوسف زیبایی را با چند سکة بی‌ارزش عوض کند،

آنکه «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه می‌برد و به تماشا می‌گذارد، روزی هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«پشت دیوار ندامت» اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم در آتش بی‌‌پروایی خودخواهد ساخت.

از اول باید مراقب بود این کاسة چینی نشکند و این جام بلورین ترک برندارد.

از اول نباید به پای بیگانه، اجازة ورود به مزرعه نجابت داد، که بوته‌های نورس عصمت را لگد مال کند.

ولی... گریه بی‌حاصل است و بی‌ثمر، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد!!

 


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۷/۰۵
  • ۷۲۱ نمایش
  • علی سلیمانی

حجاب وعفاف

نظرات (۱)

سلام برادر. من بار اولی هستش که میام وبلاگتون. وبلاگ پرمحتوا و جالبی دارید اما بهتر نبود برای انتخاب عکس این پستتون بیشتر دقت میکردید! یه عکسی میذاشتین که نسبت به مطلبتون مفهومی تر باشه. حجاب زن و مرد نداره؛ اگه نگاه مردای ما حجاب داشته باشه مثل پوشش زنامون اینطوری زندگی خیلی راحت تر میشد. عکسی میذاشتین که حجاب کامل از یه زن و مرد رو نشون میداد بهتر بود یعنی بیشتر به متنتون میومد.
ببخشید اگه برای بار اول ازتون انتقاد کردم. همیشه موفق باشید. خدانگهدار


پاسخ:
ممنون میشم راهنمایی کنید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی