آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

پایگاه فرهنگی در نبرد سایبری

آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

پایگاه فرهنگی در نبرد سایبری

آســمـــــونِ کـریـــمـهـــ

شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.
امام خامنه ای

آخرین نظرات
پیوندها

سند حدیث کسا

دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۷:۱۲ ب.ظ

حدیث کساء از احادیث مشهور بین خاصه و عامه که در کتب فریقین به طرق و اسانید مختلف بیان شده است و مبدأ اصطلاحاتی همچون اصحاب کساء، آل عباء پنج تن آل عبا و... گردیده است. اصل حدیث ـ به مقدار مسلم و مورد اتفاق در تمامی آثار شیعه و سنی ـ چنین است که روزی پیامبر اکرم و حضرت امیر و فاطمه زهرا و حسن و حسین علیهم السلام در منزل حضرت فاطمه یا ام سلمه گرد هم آمدند، پیامبر بالاپوشی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: «خدایا اینان اهل بیت و ویژگان منند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار» پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه تطهیر: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب، 33) را فرود آورد. قسمت هایی از متون این حدیث شریف که در کتب معتبره و صحاح و تفاسیر عامه روایت شده، در مقاله اهل بیت دائره المعارف تشیع (2/605ـ 607) بیان شده است، و خلاصه آنها بنا به تحقیق استاد سید مرتضی عسکری چنین است: «روزی پیامبر اکرم (ص) در حجره ام سلمه ـ یکی از همسران با فضیلت رسول خدا (ص) ـ حضور داشت، چون رحمت خاص الهی را در حال فرود آمدن دید: فرمود: فرا خوانید، فراخوانید. گفتند: چه کسی را ای رسول خدا؟ فرمود : اهل بیت مرا، علی و فاطمه و حسن و حسین را. و چون ایشان اطراف پیامبر جمع شدند. بالاپوشی از موی سیاه که نقش جهاز شتر بر آن بود (مرط مرحل) بر خود و ایشان افکند سپس گفت: «اللهم هؤلاء آلی فصل علی محمد و آل محمد» پس خداوند آیه تطهیر را نازل فرمود.

بین شیعه امامیه متن خاصی از حدیث کساء به روایت از حضرت زهرا (ع) منقول است که در مجالس و محافل به قصد تبرک و توسل برای قضای حاجات و رفع مشکلات و شفای بیماران و دفع ناملایمات خوانده می شود و آثار شگفتی از آن به تجربه رسیده است، خلاصه آن متن بدین ترتیب است که: «رسول اکرم به دیدار دخترش فاطمه (س) آمد، بالاپوشی خواست و به روی خود افکند، امام حسن و امام حسین و امیرمؤمنان علیهم السلام یکی پس از دیگری از در وارد شده، عطر مخصوص رسول خدای را استشمام نموده، به سویش دویده، رخصت طلبیده، در زیر آن بالاپوش قرار گرفتند، آن گاه حضرت فاطمه نیز به آن جمع پیوست، و پیامبر برای آنان دعا کرد،

پیک وحی فرود آمد، و آیه تطهیر را آورد، و از سوی خداوند تأکید نمود که خداوند جهان و هر چه در آن است را به طفیل وجود این خمسه طیبه آفریده است».

گروهی از دانشمندان شیعه رساله های مستقلی درباره اسناد حدیث کساء و اثبات اعتبار آن پرداخته اند که از جمله آنهاست:

1) سند حدیث کساء، از آیه الله مرعشی نجفی، چاپ 1356 ق

2) آیه التطهیر فی الخمسه اهل الکساء، از محیی الدین موسوی غریفی، چاپ 1377 ق

3) حدیث الکساء عند اهل السنه، از سید مرتضی عسکری، چاپ اول 1395 ق، و چاپ دوم با افزودن منابع شیعی، 1402 ق

4) سند حدیث شریف کساء، از علی اکبر مهدی پور، چاپ 1410 ق.

همچنین شرحهایی بر متن معروف حدیث کساء نوشته شده که از آن جمله است:

1) التحفه الکسائیه، از شیخ بافقی یزدی (م 1310 ق) 

2) کشف الغطاء عن حدیث الکساء، از شیخ علی آل عبدالغفار کشمیری (م 1345 ق) . و نیز دهها تن از شعرای نامدار عرب و فارس و ترک و لر و اردو، حدیث کساء را به نظم درآورده اند.

 1 ـ سند رویداد کساء: ‏

رویداد کساء یکى از مهمترین حوادث روشنگر تاریخ زندگى پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در راستاى معرفى پیشوایان وراهنمایان امّت اسلام و یکى از نقاط روشن و برجسته خصایص و فضائل اهل بیت گرامى است. براى آشنایى دقیقتر با این رویداد مهم، توجّه به نکات زیر، ضروری است: 

این رویداد از نظر سند هیچ‏گونه خدشه‏اى را نمى‏پذیرد. محدّثان بزرگ آن را در کتب معتبر خود نقل کرده‏اند، این حدیث اصطلاحاً مستفیض است و حتّى با تحقیقى گسترده مى‏توان ادّعاى تواتر در آن کرد و به هر حال قراین بسیارى وجود دارد که اگر کسى با تاریخ اسلام آشنا باشد نمى‏تواند در وقوع این رویداد تردید کند. این رویداد در جامعه اسلامى به قدرى معروف شد که روز وقوع آن روز کساء نامیده شد  و خمسه طیّبه‏اى که مشمول عنایت خاص الهى در آن روز شدند به اصحاب کساء ملقّب گردیدند  . 

2 ـ چگونگى رویداد: ‏ 

هیچ یک از احادیثى که پیرامون رویداد کساء رسیده است آن را بطور کامل بیان نکرده و هر یک به بخشى از آن اشاره دارند، روزى پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به خانه همسر گرامى خود امّ سلمه آمد. قرار است او در این روز پیام مهمّى از سوى خداوند متعال درباره چند تن از نزدیکان خود دریافت کند، لذا به همسرش تأکید مى‏کند که به هیچ کس اجازه ورود ندهد. 

از سوى دیگر درست در همین روز فاطمه دختر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تصمیم مى‏گیرد براى پدر عزیزش غذاى مناسبى به نام عصیده  (کاچى) تهیه کند. او این غذا را در یک دیگ کوچک سنگى تهیه کرد و روى طبقى گذاشت و براى پدر آورد. 

امّ سلمه مى‏گوید: من نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم، آخر او چگونه مى‏توانست میان پیامبر و پاره تنش مانع ایجاد کند! اصولاً منع پیامبر شامل فاطمه نمى‏شد بلکه پیامبر امروز خانه را به خاطر فاطمه و شوهر و فرزندانش خلوت کرده است. بارى فاطمه علیهاالسلام همراه با طبقى از کاچى خدمت پدر رسید لیکن تنها حضور او کافى نیست، از این رو به دخترش فرمود برو و همسر و دو فرزندت را هم بیاور. فاطمه علیهاالسلامبى درنگ به منزل بازگشت و طولى نکشید که همراه دو فرزندش که درآن وقت کودکانى خردسال بودند با شوهرش به خانه پدر وارد شد. امّ سلمه با اشاره رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله برخاست و در کنارى مشغول نماز شد. 

مجلس کاملاً خصوصى شد، مجلس انس و قدس. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با على که او را نفس خود مى‏دانست و فاطمه که وى را جزئى از خود معرفى مى‏کرد با دو فرزندش حسن و حسین علیه‏السلام که آنها را دو ریحانه خود نامیده بود کنار سفره فاطمه علیهاالسلام نشستند. عادت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله این بود که بدون همسرش غذا نمى‏خورد ولى امروز وضع به گونه‏اى دیگر است و سفره سفره‏اى دیگر، اگر امروز امّ سلمه بر این سفره بنشیند فردا سخن خدا درباره اهل بیت پیامبر به گونه‏اى دیگر تفسیر خواهد شد، از این رو پیامبر امروز استثناءً از همسرش براى تناول غذا دعوت نمى‏کند. جبرئیل امین نازل شد و این آیه را خواند: «إنّما یریدُ اللّه‏ُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ الرِّجْسَ أهْلَ البیتِ ویُطَهِّرَکُم تَطْهیراً» . 

پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله کساء خیبرى را بر داماد و دختر و فرزندانش مى‏کشد و با دست راست به آسمان اشاره مى‏کند و مى‏فرماید: اینان اهل بیت من هستند، پس هر

گونه پلیدى را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان. در روایت دیگرى آمده است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: بار خدایا! اینان اهل بیت و خواصّ من هستند، خدایا! هر گونه پلیدى را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان. در روایت دیگرى آمده است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: خدایا! اینان خاندان محمّد هستند، پس درود و برکات خود را بر محمّد و خاندان محمّد قرار ده که تو ستوده بزرگوارى. 

تا این جا امّ سلمه در کنار اتاق کم و بیش ناظر این رویداد نورانى و معنوى بود، این جا دیگر تاب نیاورد، جلو آمد و گوشه کساء را بلند کرد تا او نیز از این فضاى نورانى بهره‏مند گردد، ولى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با قاطعیت کساء را از دست او کشید و مانع از ورود او به فضاى اهل بیت قرآنى خود شد. 

گویا امّ سلمه از این برخورد دلگیر شد و عرض کرد: آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟ پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: تو به سوى خیر و نیکى هستى، تو از همسران پیامبر خدایى.

3- اهمیت حدیث کساء

تأمل در متن واقعه کساء و احادیثى که در این رابطه وارد شده است به روشنى اثبات مى‏کند که این واقعه آن گونه که برخى از نویسندگان تصوّر کرده‏اند یک رویداد معمولى که بعدها اهمیت پیدا کرده است نیست، بلکه به دلیل فضاى خاصّ این رویداد وارتباط آن با نزول آیه تطهیر یکى از استثنایى‏ترین رویدادهاى تاریخ زندگى پیامبر اسلام در رابطه با معرفى پیشوایان و راهنمایان آینده جامعه اسلامى است. متن دعاى پیامبر و بسیارى از احادیثى که واقعه کساء را روایت کرده است به روشنى نشان مى‏دهد که این رویداد در پى نزول آیه تطهیر و در جهت تفسیر و تبیین آن تحقّق یافته است. نقل شده که پیامبر تا پایان عمر پر برکتش اصحاب کساء را تا پگاه دعا مى‏فرموده است و آنها را اهل بیت مى‏خوانده است و این دلالت بر اهمیت این رویداد دارد.

4- آیا جریان حدیث شریف کسا چندباتکرارشده است؟

هر چند برخى از احادیثى که در متن آمده اشاره به وقوع رویداد کساء در خانه برخى دیگر از همسران پیامبر دارد لیکن ملاحظه و تأمّل در مجموع روایاتى که در این باره وارد شده اثبات مى‏کند نزول آیه تطهیر و رویداد کساء بى تردید در خانه امّ سلمه واقع شده است  . عائشه نیز به این حقیقت اعتراف دارد، چنان که از ابو عبداللّه‏ جدلى

روایت شده که گفته است: بر عائشه وارد شدم و گفتم: آیه: «إنّما یریدُ اللّه‏ُ... الآیه» در کجا نازل شده است؟ او گفت: در خانه امّ سلمه. در روایت دیگرى امّ سلمه مى‏گوید: اگر از عائشه بپرسى به تو خواهد گفت که این آیه در خانه من نازل شده است  . 

ابو عبداللّه‏ محمّد بن محمّد بن نعمان ملقّب به مفید مى‏گوید: اصحاب حدیث روایت کرده‏اند که پیرامون این آیه از عمر سؤال کردند و او گفت: درباره آن از عائشه سؤال کنید و عائشه در پاسخ گفت: این آیه در خانه خواهرم امّ سلمه نازل شده 

است، پس درباره آن از او بپرسید که پیرامون این آیه از من آگاهتر است   

بنابر این اگر صحّت روایاتى را که بدان اشاره شد  بپذیریم باید بگوییم که در ادامه رویداد کساء افراد دیگرى نیز مانند عائشه و زینب نیز شاهد آن بوده‏اند و آنها نیز از پیامبر همان تقاضاى امّ سلمه را داشته‏اند و پیامبر به آنها پاسخ منفى داده است و احتمالى که برخى از محدّثان  در تکرار چند باره این رویداد قائل شده‏اند امرى بعید به نظر مى‏رسد.

5- بحث پیرامون صحت یا عدم درستی حدیث کسای معروف با ذکر دلایل مربوط به آن

عده ای می فرمایند:که حدیث کساء به شرحى که گذشت قطعى و غیر قابل تردید و بیانگر یکى از مهمترین خصایص اهل بیت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله یعنى ویژگى طهارت و عصمت آنهاست، لیکن در این اواخر حدیثى به عنوان حدیث کساء شایع گردیده که پایه و اساسى ندارد، نخستین محدّث معروفى که بى اساس بودن این حدیث را اعلان کرد مرحوم محدّث قمّى ـ رضوان اللّه‏ تعالى علیه ـ (صاحب مفاتیح الجنان) است و ایشان اجازه نمى‏داد کسى بر مفاتیح الجنان نکته‏اى بیفزاید و به انجام دهنده این کار نفرین مى‏فرستد، ولى با این حال مى‏بینیم که حدیث مذکور بدان افزوده شده است  . 

به برخى از دلایل منکران اشاره مى‏کنیم: 

1 ـ این حدیث در هیچ یک از کتب معتبره فریقین وجود ندارد، حتّى کتابهایى که هدف آنها جمع آورى احادیث منسوب به اهل بیت بوده، همچون بحارالانوار که آن نیز از این حدیث تهى است. 

مرحوم محدّث قمّى در کتاب منتهى الآمال پس از این که حدیث کساء را على الاصول از احادیث متواتره معرفى مى‏کند درباره حدیث شایع شده مى‏نویسد: 

«امّا حدیث معروف به حدیث کساء که در زمان ما شایع است، به این کیفیت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدّثان دیده نشده و مى‏توان گفت از خصائص کتاب «منتخب» است»  . 

2 ـ نخستین کتاب ـ تا آن جا که ما مى‏دانیم ـ که این حدیث را بى سند نقل کرده همان طور که محدّث قمى بدان اشاره کرده کتاب منتخب است  و این بدان معناست که از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، از این حدیث هیچ اثرى در کتب حدیثى دیده نمى‏شود. 

3 ـ شگفت‏انگیز این که این حدیث بى سند در حاشیه کتاب «عوالم» باسند مى‏شود!! که شرح آن چنین است: 

«رأیت بخط الشیخ الجلیل السیّد هاشم عن شیخه السیّد ماجد البحرانى عن الحسن بن زین الدّین الشهید الثانى، عن شیخه المقدّس الاردبیلى، عن شیخه علىّ بن العالى الکرکى، عن الشیخ على بن هلال الجزائرى، عن الشیخ احمد بن فهد الحلّى، عن الشیخ على بن الخازن الحائرى، عن الشیخ ضیاء الدّین على بن الشهید الاوّل، عن ابیه، عن فخر المحقّقین، عن شیخه العلاّمة الحلّى، عن شیخه المحقّق، عن شیخه ابن نما الحلّى، عن شیخه محمّد بن ادریس الحلّى، عن حمزة الطوسى صاحب «ثاقب المناقب» عن الشیخ الجلیل محمّد بن شهر آشوب، عن الطبرسى صاحب الاحتجاج، عن شیخه الجلیل الحسن بن محمّد بن الحسن الطوسى، عن ابیه شیخ الطائفة، عن شیخه المفید، عن شیخه ابن قولویه القمى، عن شیخه الکلینى، عن على بن ابراهیم (عن ابیه ابراهیم) بن هاشم، عن احمد بن محمّد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن یحیى الجلاء الکوفى، عن ابى بصیر، عن ابان بن تغلب البکرى، عن جابر بن یزید جعفى، عن جابر بن عبداللّه‏ الانصارى، عن فاطمة الزهراء بنت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، مى‏گوید: شنیدم که فاطمه فرمود: روزى پدرم رسول اللّه‏ بر من وارد شد و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه...   

واینک چند نکته درباره این سند: ‏ 

أ : تنها مستند سند مذکور، گفته شیخ عبداللّه‏ نورالدین بحرانى است که على فرض ثبوت مى‏گوید: «به خط سیّد هاشم بحرانى دیدم...» ولى معلوم نیست چه کسى ضامن صحّت تشخیص او در این که آن خط ضرورةً خط سیّد هاشم بحرانى است خواهد بود؟ 

((سید هاشم بحرانی از فقها و مفسرین شیعه قرن دوازدهم قمری اهل بحرین می‌باشد. کتاب تفسیری البرهان فی تفسیر القرآن از اوست. در دایرةالمعارف تشیع درباره این عالم شیعی چنین آمده‌است:

« سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ یا ۱۱۰۹ق) فرزند سلیمان بن اسماعیل بحرانی توبلی کتکتانی است (توبل از توابع بحرین است و کتکتان به فتح کاف یکی از روستاهای توبل می‌باشد.) 

وی عالمی فاضل و نکته‌سنج، فقیه و عارف، مفسر و آگاه به حال رجال اسلامی، محدث و ادیب و مسلط به دقایق نظم و نثر زبان عربی بود. نسب او را به امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌رسانند. او در زهد و پرهیزگاری به پایه‌ای رسیده بود که در این باره، از وی و مقدس اردبیلی همچون نمونه ای یاد می‌کردند. مولف روضات‌الجنات می‌نویسد: «این محقق شریف در پی پژوهش اخبار و احادیثی بود که بجز دانشمند بزرگ شیعه مجلسی هیچکس دیگر به سراغ آنها نرفته بود. وی کتابهای بسیاری نوشته است. بحرانی پس از شیخ محمد پسر ماجد، مرجع امور شرعیه شد و کار قضا و داوری و امور حسبیه را به بهترین وجه انجام می‌داد، در امر به معروف و نهی از منکر و برقراری عدالت نیز اهتمام بسیار داشت.» صاحب جواهر او و مقدس اردبیلی را واجد ملکه عدالت می‌داند. دامنه مرجعیت او از بحرین فراتر بوده و در بیشتر بلاد شیعه مردم از او تقلید می‌کردند. او یکی از پرهیزگارانی بود که بر والیان و فرمانروایان، سخت می‌گرفت. وی در روستای نعیم در خانه شیخ عبدالله پسر شیخ حسین بن علی بن کنبار درگذشت و پیکر او را در صحن یکی از مساجد روستای توبل دفن کردند. و آرامگاه او در آنجا مشهور است. بحرانی از کسانی چون شیخ فخرالدین طریحی نجفی و سید عبدالعظیم پسر سید عباس استرآبادی اخباری، نقل روایت می‌کند و کسانی نیز چون شیخ محمود پسر عبدالسلام المعنی و شیخ حر عاملی از وی روایت کرده‌اند. سید هاشم دارای بیش از هفتادوپنج تالیف بزرگ و کوچک و متوسط است. صاحب ریاض العلماء گفته است: هنگامی که من در اصفهان با پسر وی سید علی شارح زبدةالاصول دیدار کردم، همه این کتابها را نزد او دیدم.))

ب : سید هاشم بحرانى  که این سند منسوب به اوست این حدیث را در کتابهاى خود تفسیر «البرهان» و «غایة المرام» نیاورده است، اگر چه او در این کتابها به جمع احادیث همّت داشته است نه تصحیح آنها، بلکه آن چه آورده سنداً ومتناً مخالف آن چیزى است که این خط به او نسبت مى‏دهد. 

ج : بسیارى از محدّثان بزرگ همچون کلینى، طوسى، مفید، طبرسى و ابن شهر آشوب که در این سلسله سند آمده‏اند در کتب خود حدیث کساء را به گونه‏اى آورده‏اند که در متن کتاب حاضر آمده و مخالف متن حدیث کساء شایع شده است. 

د : سلسله سندى که براى این حدیث در حاشیه عوالم ذکر شده به قدرى اشکال دارد که اگر کسى از علم رجال کمترین اطّلاعى داشته باشد نادرست بودن آن را آشکارا تشخیص مى‏دهد  . 

ه : متن حدیث علاوه بر این که مخالف همه متنهاى معتبر است سستیهایى دارد که بر اهل درنگ و دقّت پوشیده نیست

جوابیه ی موافقان متن حدیث معروف

حدیث کساء در عوالم العلوم این گونه آمده است:

رأیت بخطِّ الشیخ الجلیل السیّد هاشم، عن شیخه السیّد ماجد البحرانی، عن الحسن بن زین الدین الشّهید الثانی، عن شیخه المقدس الأردبیلی، عن شیخه علی بن عبدالعالی الکرکی، عن الشیخ علی بن هلال الجزائری، عن الشیخ أحمد بن فهد الحلّی، عن الشیخ علی بن الخازن الحائری، عن الشیخ ضیاء الدین علی بن الشّهید الأوّل، عن أبیه، عن فخر المحققین، عن شیخه ووالده العلامة الحلّی، عن شیخه المحقق، ابن نما الحلّی، عن شیخه محمّد بن إدریس الحلّی، عن ابن حمزة الطوسی صاحب ثاقب المناقب، عن الشیخ الجلیل محمّد بن شهرآشوب، عن الطبرسی صاحب الاحتجاج، عن شیخه الجلیل الحسن بن محمّد بن الحسن الطوسی، عن أبیه شیخ الطائفه، عن شیخه المفید، عن شیخه ابن قولویه القمی، عن شیخه الکلینی، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه إبراهیم بن هاشم، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطی، عن قاسم بن یحیی الجلاّء الکوفی، عن أبی بصیر، عن أبان بن تغلب البکری، عن جابر بن یزید الجعفی، عن جابر بن عبداللّه الأنصاری، عن فاطمة الزهراء بنت رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله.1

اشکال کننده مى گوید: تنها مستند سند مذکور گفته شیخ نور الدین عبداللّه بحرانى مؤلف عوالم العلوم است که بر فرض ثبوت، مى گوید: من آن را به دست خط سیّد هاشم بحرانى دیدم.

سپس مى گوید: چه کسى ضامن صحّت تشخیص اوست که آن خط ضرورتاً خط سیّد هاشم بحرانى بوده است؟!

این اشکال اول: مگر مى شود این طور اشکال نمود و چیزى را این گونه نفى کرد؟!

شیخ عبداللّه بحرانى صاحب عوالم العلوم شهادت مى دهد که این دست خط سیّد هاشم بحرانى است، او ثقه مورد اعتماد است مى گوید: از خط سید هاشم نقل مى کنم.

اگر قرار باشد بر این شهادت اعتماد نکنیم، پس همه نسخه هاى خطّى که مورد شهادت بزرگان چون شیخ بهایى و مرحوم مجلسى و دیگران واقع شده، از کتاب هاى شیخ صدوق و دیگر کتاب ها و کتاب التبیان شیخ طوسى در تفسیر همه زیر سؤال مى رود.

الآن بخشى از التبیان شیخ طوسى در کتابخانه مرحوم آقاى مرعشى نجفى نگهدارى مى شود، اگر در آن خدشه بکنیم که چه کسى گفته این دست خط شیخ طوسى است، اصل کتاب شیخ طوسى زیر سؤال مى رود. نمى شود این طور خدشه وارد کرد؛ چرا که سنگى روى سنگى قرار نمى گیرد. مگر وثاقت شهادت دهندگان را قبول نداشته باشیم.

اشکال دوم. بسیارى از محدثان بزرگ شیعه هم چون شیخ کلینى، شیخ مفید، شیخ طوسى، ابن شهرآشوب، طبرسى رحمهم اللّه در سلسله سند هستند و در کتاب هاى خود حدیث کساء معروف را نیاورده اند.

اگر مرحوم کلینى مثلاً حدیث کساء را به این متن در کتاب الکافى نیاورده، پس بگوییم صحّت ندارد(!!) مگر مرحوم کلینى ملتزم بوده که تمام علومش را در کتاب الکافى بیاورد که هر چه در غیر الکافى از قول ایشان نقل شده باشد، دروغ باشد(!!)

مهم ترین مطلبى که اشکال کننده دارد این است که مى گوید: متن حدیث علاوه بر این که مخالف همه متن هاى معتبر است، سستى هایى نیز دارد که بر اهل درنگ و دقّت پوشیده نیست.

به راستى آیا در نزد اهل درنگ و دقّت در متن حدیث کساء که در جلسات خوانده مى شود سستى وجود دارد؟!

به هر حال، در یک حدیث یا زیارتنامه و یا یک دعا سه جور مى شود خدشه وارد نمود:

1 . خدشه در سند،

2 . خدشه در متن،

3 . خدشه در دلالت.

از این رو ما همواره در هر بحث در رابطه با احادیث از سه جهت به طور کامل و متقن تحقیق مى نماییم. تا این جا در سند حدیث کساء بحث کردیم.

اکنون نوبت متن حدیث است؛

در حدیث این گونه مى خوانیم:

ما خلقت سماءً مبنیّة ولا أرضاً مدحیّة ولا قمراً منیراً ولا شمساً مضیئةً ولا فَلکاً یَدور ولا بحراً یجری ولا فلکاً یسری إلاّ لاِجلکم ومحبّتکم...؛

من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین کشیده شده، نه ماه روشنى دهنده، نه خورشید درخشنده، نه فلک دور زننده (که سبب پیدایش شب و روز مى شود) نه دریاى روان و نه کشتى را که سیر مى کند و مى گردد، مگر به خاطر شما و براى شما و دوستى شما اهل بیت پیامبرم.

راستى در کجاى این فراز سستى وجود دارد؟

بیم آن مى رود که اگر این گونه اشکال ها فتح باب شود بسیارى از کتاب ها، روایات و متون ما در اصول کافى یا در دیگر کتاب ها زیر سؤال برود؛ روایاتى در بصائر الدرجات درباره مقامات، منازل و شئونات اهل بیت علیهم السلام آمده، بنابراین گونه اشکال ها یا بایستى آن ها را منکر بشویم، یا اصل آن کتاب را. پس نمى شود این طور فتح باب کرد و این گونه مجمل حرف زد.

به هر حال، از نظر شرعى مى توان به خواندن حدیث کساء موجود به مقتضاى اخبار «من بلغ» به قصد رجاء نظر داد و این قرائت اجر دارد، و در صورت قول به قاعده تسامح در ادلّه سنن به طور رسمى مى توان به استحباب خواندن آن فتوا داد.

از طرف دیگر، عبارات آن بیان گر مقامات و منازلى براى اهل بیت علیهم السلام است و هر کدام از فرازهاى آن شاهد دارد و از نظر کتاب و سنّت قابل اثبات است.

از سوى دیگر، مردم این حدیث را مى خوانند و آثار آن را مى بینند و این حدیث آثار و برکاتى دارد که در خارج براى ما محسوس است.

شبهه ی محدث قمی رحمه الله

برخى در این اواخر اظهار کرده اند: حدیثى به اسم حدیث کساء در میان شیعیان شایع گردیده که پایه و اساسى ندارد و به همین دلیل مرحوم محدّث قمى در مفاتیح الجنان آن را نیاورده است.

اشکال کننده مى نویسد: مرحوم محدّث قمى اجازه نمى داد کسى بر مفاتیح الجنان چیزى بیفزاید و بر انجام دهنده این کار نفرین فرستاده، ولى با این حال مى بینیم که حدیث مذکور بدان افزوده شده است.

ما از چند جهت به این شبهه پاسخ مى دهیم.

نخست آن که در این سخن، بى پایه و بى اساس بودن حدیث کساء ادّعا شده است. ما عبارت محدّث قمى را چنین یافتیم که ایشان در منتهى الآمال مى فرمایند: حدیث کساء به این کیفیّت در کتب معروفه و اصول حدیث و مجامع متقن محدّثان دیده نشده و مى توان گفت که از خصائص کتاب منتخب است.1

این عبارت هرگز دلالت بر بى پایه و اساس بودن حدیث کساء معروف ندارد.

دوّم آن که مرحوم محدّث قمى فرموده اند: «مى توان گفت که حدیث کساء از خصائص کتاب منتخب است». یعنى کتاب منتخب شیخ فخرالدین طریحى صاحب مجمع البحرین که در سال 1087 هجرى وفات یافته است.

از این عبارت معلوم مى شود که مرحوم شیخ عباس قمى کتاب عوالم العلوم شیخ عبداللّه بحرانى اصفهانى را ندیده اند؛ چرا که این کتاب در آن تاریخ نسخه خطى کمیابى بوده است و این که ایشان آن را ندیده اند چیز عجیبى نیست.2

مى توان گفت که اگر مرحوم شیخ عباس قمى رحمه اللّه کتاب عوالم العلوم را مى دیدند شاید حدیث کساء را در کتاب مفاتیح الجنان مى آوردند.

آن گاه اشکال کننده وجوهى را براى بى پایه و بى اساس بودن حدیث کساء معروف و مشهور ذکر مى کند و مى گوید:

وجه اول. این حدیث در هیچ یک از کتاب هاى معروف فریقین، حتى کتاب هایى که هدف آن ها جمع آورى احادیث منسوب به اهل بیت علیهم السلام بوده هم چون بحار الأنوار نیامده است.

در پاسخ این وجه باید گفت:

هیچ گاه یک امر عدمى دلیل بر امر عدمى نمى شود که انسان براى اثبات یک امر عدمى به یک امر عدمى استدلال کند. براى مثال؛ به کسى بگویند: آقا شما فقیه نیستى. چرا؟ به دلیل این که کتابى در فقه ننوشته اید، عدم تألیف شما در فقه دلیل بر عدم فقاهت شماست.

این استدلال باطل است؛ زیرا ننوشتن کتاب فقهى هرگز دلالت بر عدم فقاهت ندارد، بلکه اصطلاحاً لازم اعم است.

نمونه دیگر، برخى مى گویند: اگر امامت این قدر مهم است که شما مى گویید، پس چرا در قرآن ذکر نشده و به امامت على بن ابى طالب علیهما السلام تصریح نشده، پس امامت على بن ابى طالب باطل است(!!)

در پاسخ مى گوییم: در قرآن مجید اسامى چند پیامبر آمده است؟ پس نبوّت پیامبرانى که اسامى آن ها نیامده مُنتفى است؟ در کدام منطقى امر عدمى دلیل بر عدم مى شود؟!!

نمونه دیگر این که کسى گفته: در کدام مورد امام صادق علیه السلام در خطبه هایشان مى گفتند: «واللعن الدّائم على أعدائهم أجمعین»؟! چون امام صادق علیه السلام نگفته اند، پس لعن جایز نیست، چون حضرت کسى را لعن نمى کردند(!)

مگر امر عدمى دلیل بر عدم مى شود؟ شما احتمال نمى دهید امام صادق علیه السلام در حال تقیّه بودند و یا آن حضرت گفته اند و به ما نرسیده است.

پس این کبراى کلّى است که امر عدمى دلیل بر عدم نمى شود.

اکنون مى گوییم: گفته شده: بزرگان فریقین داستان حدیث کساء را با متن موجود روایت نکرده اند.

در پاسخ این سخن باید گفت:

از کجا معلوم که بزرگان فریقین روایت نکرده اند، شاید در طول زمان، کتاب هایى کشف بشود و نسخه هاى خطى با همین متن به دست ما برسد.

بنابراین در هیچ جاى عالم عدم الوجدان دلیل بر عدم نمى شود. در طول تاریخ کتاب ها و منابع بزرگى نگارش یافته؛ ولى به دست ما نرسیده است، از جمله کتاب مدینة العلم مرحوم صدوق که قرن هاست گم شده، و کتاب الاحداث ابوالحسن مدائنى. در این کتاب چه قدر مطلب وجود دارد؟ چرا نگذاشته اند این کتاب به دست ما برسد؟!!

چرا باید بخش هایى از تاریخ بلاذُرى به تازگى و در همین سال هاى اخیر به دست ما برسد؟

چرا تاریخ ابن عساکر تا این اواخر چاپ نشده بود، گرچه از اباطیل مملو است، امّا مطالب حسابى نیز دارد.

وقتى اهل سنّت کتاب الطبقات الکبرى ابن سعد را چاپ کردند آن جلدى که به حسنین علیهما السلام مربوط است چاپ نکردند(!!)

بنابراین، ما از کجا بدانیم حدیث کساء در کتاب هایى که به دست ما نرسیده موجود نیست؟ پس به چه دلیل مى گویند: این مطلب باطل، بى پایه و بى اساس است؟ انسان نمى تواند چنین چیزى را قاطعانه نفى بکند؟

وجه دوم. شگفت انگیز این که این حدیث بى سند، در حاشیه نسخه کتاب خطى عوالم العلوم با سند مى شود(!)

آیا این، شیوه اشکال کردن است؟ «حدیث بى سند باسند مى شود»؛ یعنى کسى آن سند را جعل کرده است؟! آیا این جاى شگفتى نیست؟!

کتاب عوالم العلوم اخیراً چاپ شده و سند حدیث کساء را آقاى نجفى مرعشى رحمه اللّه در حواشى جلد دوم احقاق الحق که قبل از عوالم العلوم چاپ شده، از کتابى نقل مى کنند، آن گاه تتبع مى کنند و توسط حاج شیخ محمّد صدوقى نسخه خطى عوالم العلوم را در یکى از کتابخانه هاى یزد پیدا مى کنند، شهید صدوقى این نسخه خطى را در اختیار آقاى نجفى قرار مى دهند.

ایشان گفته اند: من سند حدیث کساء در احقاق الحق را با سند عوالم العلوم مقابله کردم، دیدم این دو سند با هم مطابقت دارند، متن عبارت ایشان چنین است:

أنقلها من رسالة العالم الجلیل الحجّة الزاهد الحاج الشیخ محمّد تقی بن الحاج الشیخ المحمّد باقر الیزدی البافقی نزیل قم.

آن گاه مى گویند: این حدیث در کتاب عوالم العلوم که از کتاب هاى معتبرى است که تا کنون چاپ نشده با سند نقل شده است.

سپس مى افزاید:

ثمّ طلبت من الفاضل الجلیل الحجّة الشیخ محمّد الصَدوقی الیزدی أن یستکتب من نسخة العوالم سند الحدیث ومتنه.

آن گاه ایشان مى گوید:

وممّن نقل المتن العلاّمة الجلیل الثقة الثبت شیخنا فخرالدین محمّد العلی الطریحی... وممّن یوجد فی کلماته هذا المتن العلاّمة الجلیل الدیلمی صاحب الإرشاد فی کتابه الغرر والدرر فیوجد فیه ما یقرب من نصف الخبر.

از افرادى که آن را نقل کرده شیخ فخرالدین طریحى متوفی سال 1087 است. و از جمله دیلمى صاحب ارشاد القلوب در کتاب الغرر والدرر.

از این سخن به نظر مى رسد که این گونه حدیثى را نمى شود بى پایه و بى اساس خواند و به این شکل، قضیه اى را رد کرد.

آن گاه ایشان مى گویند:

وکذا الحسین العلوی الدمشقی الحنفی من أسرة نقباء الشّام وقد رأیته بخطّه.

پی نوشت

1 . منتهى الآمال: 1 / 820، تاریخ زندگانى سیدالشهدا علیه السلام، فصل نهم در تذییل.

2 . عوالم العلوم: بخش حضرت زهرا علیها السلام: 2 / 930.

3 . در روایتى چنین آمده است:

سمعنا أبا عبداللّه علیه السلام وهو یلعن فی دبر کلّ مکتوبة أربعة من الرجال وأربعاً من النساء: التیمی والعدوی وفعلان وفلانة وفلانة وهند وام الحکم اخت معاویة.

بحار الأنوار: 30 / 397، حدیث 170 به نقل از التهذیب: 2 / 321، باب 15، حدیث 1. براى آگاهى بیشتر در این زمینه ر.ک: الکافى: 3 / 342، حدیث 10، تفسیر العیاشى: 1 / 387، حدیث 140، رجال کشى: 135، الخرائج والجرائح: 1 / 292، بحار الأنوار: 27 / 29، 30 / 383 و 384، 47 / 323، حدیث 17.

4 . شرح احقاق الحق: 2 / 533.

5 . همان: 2 / 557 و 558.

6. سایت ویکی پدیا

7. سایت آقا بزرگ

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۷/۱۰
  • ۱۶۶۷ نمایش
  • علی سلیمانی

حدیث کسا

جعل یا واقعیت

نظرات (۱۲)

  • به سوی رستگاری
  • با عرض سلام و خسته نباشید به شما دوست عزیز
    با مطالب مفید و جذاب از جمله :
    جوان و خودسازی
    چگونه از زندگی خود رضایت داشته باشیم
    حکایت های آموزنده
    بال پرواز شهیدان چه بود
    نامه هایی به امام زمان
    گناهان یک شهید 16 ساله از نظر خودش
    و موضوعاتی دیگر که به درد هر انسانی که میخواد رستگار بشه میخوره
    راستی اگر با تبادل لینک موافق هستید منو با نام به سوی رستگاری لینک کنید و اطلاع بدید تا با افتخار لینکتون کنم
    منتظر حضور سبزتون هستم
    خوشا آنان که با عزت ز گیتی / بساط خویش برچیدند و رفتند

    ز کالاهای این آشفته بازار / شهادت را پسندیدند و رفتند . . .



    خوشا آنان که جانان می شناسند / طریق عشق و ایمان می شناسند

    بسی گفتیم و گفتند از شهیدان / شهیدان را شهیدان می شناسند . . .


    سلام.ممنون از حضورتون.با نام آسمان کریمه لینکتون کردم.
    اگه می شه با نام زندگانی شهید مصطفی اردستانی لینک کنید و اطلاع بدید.

    کپی برداری هم فقط با ذکر منبع مجازه است.
  • امام را دعا کنید
  • لامسب بگو از منم کمک گرفتی..
  • نویسنده وبلاگ مهربانترین پدر
  • سلام
    قلم خوبی دارید ، خدا قوت
    وبلاگ منم آپه !
    لطفاَ حتماَ تشریف بیارید
    البته بی زحمت نظر یادتون نره ؟
    ممنون
    منتظر حضور سبزتون هستم
    یا علی
    سلام ممنون از حضورتون
    وبتون واقعا زیباست
    موفق باشید.
    آیا حدیث شریف کسا سند معتبری دارد؟

    آیا این اتفاق در تاریخ مذهبی ما روی داده است؟

    جریان کساء به چه صورتی روی داده است؟


    اینطوز بنویسیم
    چقدر احمقانه است که بپرسیم از سند حدیث کسا
    آخه مطلب به این واضحی دلیل می خواد ؟
    باشه حالا که بعضی تو بدیهیات هم شک دارن این هم سندش ؟!!!
    تا آمار این نو ع سئوالات تو گوگل بالا نره !!!


    پاسخ:
    من نظر مراجع ازجملی آقای شبیری روهم که توبحث سند علامه س آورده م ولی باشه سوالاش رو عوض می کنم.
  • ♫ ✘ ღ ✘ ℛÅℌ℮ℓ℮н
  • سلام ممنون سر زدی
    وبت عالیه
  • چینی نازک تنهایی
  • بوی گلها عالمی را مست و حیران میکند
    دیدن مهدی هزاران درد درمان میکند
    همه گویند که با یک گل نمیگردد بهار
    من گلی دارم که عالم را گلستان میکند
    اللهم عجل لولیک الفرج

    سلام.
    ممنون از کطالب و پست های زیباتون.
    با اجازه لینکتان کردم. خوشحال می شم لینکم کنید
  • چینی نازک تنهایی
  • سلام مجدد.
    با تشکر . باعث افتخار بنده است. خوشحال می شوم اگر مرا با عنوان "چینی نازک تنهایی" و یا " من شیشه دلتنگی دلهای غمینم " لینک بفرمایید .
    التماس دعا
  • قاصدکــــــ
  • سلام
    خدا قوت
    وبلاگ زیبا، پرمحتوا و جالبی دارید موفق و موید باشید
    سلام
    ببخشید دیر جواب دادم
    اگه میخوایین لینک بشین
    6 تا وبلاگ جمعی ما رو لینک کنید
    تا بعدش ما لینک کنیم
    یا علی
    سلام ممنون ازحضورتون مطلب خیلی خوبی بود خداقوت یاعلی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی