علی یعقوبی، پدر معنوی جریان انحرافی
علی یعقوبی قطب معنوی یکی از این جریانهای انحرافی در کشور است که در اواخر دهه هفتاد شمسی شکل گرفته و هنوز هم کم و بیش به حیات خود ادامه میدهد.
وی در تاریخ ۱۳۴۴هجری شمسی در تهران متولد شده و تحصیلات خود را تا
سطح دیپلم در این شهر ادامه داده و در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی
مشغول به تحصیل میشود لیکن به دلیل مشکلاتی که برای وی پیش میآید از
دانشگاه اخراج میشود.از مسایلی که در شناخت عقائد وی و دیدگاه هایش مفید
است پی گیری ادعاهای اوست. وی ادعاهایی دارد که شنیدن آنها ما را در کشف
شخصیت و اهدافش یاری میکند:
۱ـ مدعی انتفاع از نعمات خاصه
وی معتقد
است شیعه باید از نعمات خاصه برخوردار باشد و اگر محبّی از این نعمات
بهرهمند نباشد شیعه نیست. حال ببینیم آقای یعقوبی چه جایگاهی را برای خود
و دیگران در باب انتفاع از امام زمان (عج)در باب نعمات خاصه ترسیم میکند:
کلاً
باب انتفاع در نعمات خاصه و قوا بسته است و دراین زمانه از نعمات خاصه و
قوای مهدوی فقط خضر بهرهمند هستند و مقدار کمی هم بنده بهرهمند هستم ...
ولی به جز خضر و بنده کسی را پیدا نمیکنید که توان ملکوتی داشته باشد..(۱)
حال ببینیم ایشان با این إدعا به دنبال چه هدفی میگردد؟
بنده
اعتقاد دارم که امام (عج)دراین زمان[ مقوله حکومت را در این مملکت راه
انداخته است. حکومت از مقوله نعمات خاصه است و امام زمان (عج) در این مملکت
راه انداخته است. حکومت باید ادامه پیدا کند؛ ولی توسط واجدان نعمات
خاصه. (۲)
این سخن به خوبی نیّت وی را آشکار میکند؛ زیرا او بر این
باور است که باید واجدان نعمات خاصه حاکم شوند و کسانی که دارای این ویژگی
هستند: یکی خضر است که موضوعاً از بحث خارج میباشد و دیگری آقای یعقوبی
است.
۲ـ مدعی شفا دهندگی بیماران،
در حالی که هیچ گونه مورد مستندی گزارش نشده و همه اخبار ساخته و پرداخته مریدان چشم و گوش بسته وی می باشد.
۳ـ ادعای جواز تقلید از فقهای صد سال پیش
وی می گوید:اگر مردم در این زمان به رساله علامه مجلسی عمل کنند کافی است.(۳)
۴- ادعای فقاهت
وی
معتقد است هیچ فقیهی در میان شیعه وجود نداشته و کسی غیر از خودش جایگاه
واقعی فقه را در نظام معارف اسلامی نمیداند. وی در بسیاری از سخنرانیهای
خود به علمای شیعه حمله نموده و آنها رابه قصور در فهم معارف دین متهم
میکند. دربعضی موارد نیز تعدی نموده و آنها را به مبارزه و محاجه میطلبد.
«من
مسائلی را مطرح می کنم که در تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و
کسانی که مدعی اسلام شناسی هستند نیز از آوردن مثل آن و یا تکمیل آن
عاجزند، اگر صد عالم، صد شبانهروز زحمت بکشند و بخواهند درباره حنیفیت سخن
بگویند، به اندازهای که من فی البداهه در این باره حرف دارم، مطلب
نخواهند داشت.»
در حقیقت نگاهی دقیق تر نشان می دهد که این گفته ها همان
تزریق اندیشه اسلام منهای روحانیت است که به روش های گوناگون از سوی این
جریان انحرافی نمایان شده است.
۵-گفتگوی با حضرت موسی!
یکی از نکته¬های جالب در سخنان وی چگونگی سخن گفتن وی با حضرت موسی (ع) است. وی چنین میگوید:
موسی
جان! شما اگر توان داری برو این شارون(را)که به اسم شما جنایت میکند جمع
و جورش کن. من یواش یواش دارم عصبانی میشمها. جناب موسی! نذار من عصبانی
بشم. فقط همینجا تلویحاً عرض کنم: آقای موسی ای بزرگ قوم یهود! یا این
یهودیها را سر جای شان بنشان و گرنه اگر بنده عصبانی بشوم ممکن است دست به
یک کار[ی] بزنم ؟ (۴)
۶ـ تفسیر و تأویل به رأی متون کلام الله مجید بدون داشتن هیچ گونه تخصص در علوم قرآنی
۷ـ عالم خودخوانده خواندن خود.
نامبرده مدعی است، علوم نداشته خود را از معلمی که ۱۴۰۰ سال پیش شهید شده، فراگرفته است.(۵)
۸-ادعای نزدیکی عالم اجنه به دنیا
یکی
از گفتمان هایی که علی یعقوبی سعی در بزرگ نمایی آن دارد نشان دادن قدرت
اجنه و شیاطین و ورود آنها به دنیای انسان ها است که متاسفانه این خط
انحرافی در سالهای اخیر از سوی بعضی از برنامه سازان صدا و سیما (مثل فیلم
ملک سلیمان)پیگیری شده است.
۹ ـ مدعی ارتباط با عوالم بالا!
وی در
حالیکه بارها به اشتباهات خود اعتراف کرده باز همه گفته های خود را برگرفته
از عوالم بالا می پندارد. «عقایدم براساس آن چیزهایی است که دیدهام نه
چیزهایی که خواندهام؛ براساس دیدههاست نه خواندهها.(۶)
بدون تردید
سخن گفتن در حوزه مباحث دینی و برداشت و استنباط از گزارهها و آموزههای
دین همچون هر حوزه دیگری نیازمند تخصص لازم است و تخصصهای لازم برای
برداشت ازمتون دینی عبارتند از: علم صرف، علم نحو، علم معانیبیان، علم
منطق، علم اصول، علم رجال، علم درایة الحدیث، علم قرائت، علم تفسیر و بعضی
علوم دیگر، که اصطلاحاً با عنوان علوم حوزوی از آنها یاد میشود. و هر کس
که از این علوم بیبهره یا کم بهره باشد برداشت او، از متون دینی حتی برای
خود وی حجیت نداشته و عذر آور نمیباشد.
با کمترین نگاه به آثار و
سخنرانی¬هائی که از آقای یعقوبی منتشر شده است به راحتی می توان به این
باور رسید که تفکر وی تفکر انحرافی بوده و به هیچ وجه نمی توان به آراء و
اندیشه های وی اعتماد نمود و حرکتی که با محوریت این تفکر شکل کرفته و در
حال گسترش بوده یک تفکر انحرافی بوده و شیوع آن در بین جامعه باعث دور شدن
مردم از اندیشه درست مهدویت که حاصل زحمات صدها عالم عامل و مورد تأیید
امام زمان (عج)بودند می شود.
------------------------------------------------------------------------------------------
منابع :
۱. به سوی ظهور، جلسه ۸، ص ۲۷.
۲. چهل شب با کاروان حسینی، ص۱۴۹.
۳ . نظام عالم، جلسه ۷، ص۱۱
۴. نظام عالم، جلسه۲، پیاده شده از نوار
۵ . از سخنرانی های وی معلوم می شودد که منظور وی از معلمی که ۱۴۰۰ سال قبل شهید شده حضرت زهرا (ع) است.
دیدم نه هیچکدام اینها امام شناسی نیست، آنچه دنبالش بودم اینها نیست تا
رسیدم به یک خانمی، این خانم بزرگوار امام شناسی را بهم یاد داد. ( سخنرانی
۱۸ / ۶ / ۷۹ )
نه طمعی داریم به انقلاب شما، نه طمعی داریم به ظهور
مهدی (عج)، بلکه به تأسی از مولایمان فاطمه زهرا (ع) بسیار میسازیم و
برای مهدی (عج)میگذاریم و خودمان میرویم پیش مولایمان فاطمه (ع) . ما دست
پرورده او هستیم؛ ما جیره خور او هستیم؛ ما بسته به بال او هستیم، هر کجا
که او رود همره او رهسپریم؛ او از این دنیا رفت ما هم از این دنیا به دنبال
او می رویم؛ شما خواهید ماند. ( نظام عالم، جلسه۶، ص ۱۳)
۶ . نظام عالم، جلسه ۱۱، ص۵ .